به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی اونی که زود میرنجه زود میره ،ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره اما دیگه بر نمیگرده .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی رنج رو نباید امتداد داد باید مثل چاقو که چیزها رو میبره و از میونشون میگذره از بعضی آدم ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور رو تموم کنی .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشه و نه شعور لازم برای خاموش موندن .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده از یاد ببری ،اما هرگز اونی که با تو اشک ریخته فراموش نمیکنی .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی عشق ورزیدن بزرگ ترین هنر دنیاست .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی از دردهای کوچیکه که ادم میناله ولی وقتی ضربه سهمگین باشه آدم لال میشه .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی اگه بتونی دیگری رو همون طور که هست بپذیری و هنوزم عاشقش باشی عشق تو کاملا" واقعیه .


به یه جایی از زندگی که رسیدی ،میفهمی کسی که دوستت داره همش نگرانته به خاطر همین بیشتر از اینکه بهت بگه "دوستت دارم " میگه " مواظب خودت باش ".


و بالاخره خواهی فهمید که :

همیشه یه ذره حقیقت ،پشت هر " فقط یه شوخی بود " هست .

یکم کنجکاوی ،پشت " همین طوری پرسیدم " هست .

قدری احساسات ،پشت "به من چه اصلا" هست .

مقداری خرد ،پشت "چه میدونم " هست .

و اندکی درد ،پشت "اشکالی نداره " هست ....
11 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/01/30 - 18:07
دیدگاه
MaeDeh

لایک...{-71-}

1393/01/30 - 18:27
bamdad

مرسی...
{-35-}

1393/01/30 - 18:55
noosha

1393/01/31 - 00:25
bamdad

{-35-}

1393/01/31 - 20:59

باز نشر توسط